کیامهرکیامهر، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

بهاری پسرم ، کیامهر

بدون عنوان

نویسنده  ، کارگردان ، تهیه کننده   : کیامهر  هنر پیشه وران :مامان ، بابا ، کیامهر  مامان از من بپرس کیامهرررررر  چی تو دهنت داری؟   می پرسیم  می شنویم : تو دهن من !!!!! هیچی ! چیز خاصی نیست ! بابا بگو کیامهررررررر چه جوری باید این  ماشینو درست  کنم  ؟ می پرسد  می شنود :خوب یه مقداری وسیله لازم داریم ، چکش و دریل و اینا ! آآآره مطمءنم ! می خوای امتحان کنیم ! . . .  این است یکی از هزاران سوال و جواب ما در روز  ! و این است وضعیت  نظم خانه ما !               و یک دست لرزان ...
26 خرداد 1393

عکس بی عکس !

در هفت ، هشت ماه گذشته تعداد عکسهای نرمال و قابل ارائه پسر جانمان به تعداد انگشتان دست هم          نمی رسد ! نه اینکه ما نخواستیم ! نشد . اجازه نداریم ! اگر هم عکسی بی هوا گرفته شود ناراحت می شوند! اغلب فرار می کنند و اگر هم فرار نکنند یا پشت به دوربین می شوند یا با دست جلوی صورتشان را می گیرند تنها توضیحی که در خصوص کارشان دارند هم این است : فلش چشمم را اذیت می کنه!!! حتی اگر بی فلش هم عکس بگیریم ! یاد کردیم از نوزادی شان که اختیارش را تمام تر داشتیم . هر روز یا هر سه چهار روز 10 عکس تا 1 سالگی                    &...
22 خرداد 1393

خُردادانه

پسرم از اخبار مهم این روزهای ما طوفان شدید در تهران بود که باعث ترس و دلهره زیادی در بین مردم شد متاسفانه کشته و زخمی و خسارت هم داشت . پیش بینی هم نشده بود . اتفاقا در روزهای گذشته ، بادهای شدید و ناگهانی پارک گردیهای ما را هم دچار مشکل می کرد  .لباسهای شما را هم از روی رخت آویز برد و هر کدامش را یک همسایه بازگرداند امیدواریم نشانه حوادث دیگر نباشد . تب فوتبال هم داغ داغ است .جام جهانی 2014 دارد شروع می شود ایران هم که حضور دارد و بحث این روزهای دور هم جمع شدنها همین است . حتی قرار است من و بابا در پیش بینی بازیها که عمو بهمن حتی برایش سایت هم طراحی کرده  شرکت کنیم . بابا کمتر فوتبالی است از بقیه جوانهای فامیل !  اما عِ...
19 خرداد 1393

گهر بارانیم !

حرف زدن یکساله ها دل می برد حرف زدن دوساله ها ضعف می آورد حرف زدن 3 ساله ها انگشت به دهانی و تفکر دارد چه خوب که فیلم هست و عکس که بنشینیم و سه تایی بخندیم به جنگولک بازیهای پسرجان در جمع مهمانان عید 91 . همان روزهای شل شلک راه رفتن و ریزه ریزه حرف زدنهای بامزه در خصوص یاداوری صداهای حیوانات اهلی و وحشی، یک ریز و بی وقفه به تک تک مهمانان و اجبار نمودنشان در تشویق خودش . گلچین کردن مهمانها، تحویل گرفتن برخی با خودنمایی و فراری دادن بعضی دیگر با غر غر کردن های مخصوصش. اجبارکردنمان در پذیرفتن پذیراییش از مهمانها با دست گرفتن ظرف سنگین آجیل و گز . بابا و مامان و شهمام و حمام و بامپو وساعت و  ک و ق های غلیظ گفتنش ! یا بخندیم ب...
12 خرداد 1393

بدون عنوان

چه حس خوبی داشتم و دارم در هفته جاری یک جور تفاوت خوب داشت با روزهای پیش تر اول هفته اتفاقی با یکی از دانشجوهای سابق ملاقاتی داشتم که منجر شد به حضور در کارگاه تربیتی فرزندان آقای دکتر شهرام اسلامی. بسیار عالی بود و مفید و کاربردی .طرح مشکل همراه با پاسخ ، بدون هیچ کلیشه و تکرار بی کاربرد مکررات . یک جلسه هم مشاوره حضورشان رسیدیم و به همه نگرانی های مادرانه و همسرانه مان سرانجام دادیم و راهکارهای خوب خوب گرفتیم . مثلا مطمئن شدیم که پسرمان نه خجالتی است نه وابسته و از خیلی جهات موجبات افتخارمان نیز هستند و خواهند شد. سی دی های بسیار خوبی هم دارند که پیشنهاد می کنیم از دست ندهید . دیشب  هم خاطره شد برایمان با حضور در کنسرت هنرمند...
7 خرداد 1393

این روزها چه خبر؟؟

 اسفند گذشته بود که در آزمون دکتری شرکت کردم برخلاف دو سال گذشته که فقط ثبت نام می کردم و به قول همسر فقط به منابع مالی سازمان سنجش می افزودم و به وقت آزمون با دلالیل مکفی خودم را از آزمون منصرف میکردم مثلا اینکه نمی خواستم سیاهی لشکر باشم و ... آخر برای رضای خدا حتی یک خط هم به این منظور مطالعه نداشتم . حالا این که چرا با وجود اینکه می دانستم نمی روم و باز هم ثبت نام می کردم بماند ! بگذریم...  این بار تصمیم گرفتم طلسم را شکسته یک صبح جمعه دلچسب با فرزند بودن  را با نشستن بر روی صندلیهای فلزی  و نافرم که از ازل با ایشان مشکل اساسی داشتم  به تستهایی که با پاسخ  به آنها می گویند به ما   آری ...
1 خرداد 1393
1